Sadaf Fatemi
@sadaffatemi
Journalist
به قول شاهرخ مسکوب، «مشکل من: نه میتوانم دنیا را عوض کنم، نه این را که هست بپذیرم.»
تو بسیاری از بزنگاههای زندگی تنها چیزی که منو رو پا نگه داشته که ادامه بدم رفقام بودن. خانواده جای خودش عزیز و اصلا بحثش جداست. ولی این رفقا، این دوستیها، اینایی که همهجوره میتونی روشون حساب کنی و با یه معاشرت ساده آدمو وصل میکنن به زندگی... اینا سرمایههای زندگیان!
«در گریختن رستگاریی نیست. بمان و چیزی از خودت بساز که نشکند.»
یکی بگه کجای کاریم؟ اینجایی که الان وایستادیم دقیقا کجاست؟ کجاست که تا چشم کار میکنه همه اطرافمون پریشون و پُر از ترس و اضطراب و بلاتکلیفی و ناامیدیان.
صعود فوتبال زنان ایران به جام ملتهای آسیا ✌🏾 این زنانِ بینظیر 🤍

ولی دریای جنوب یه چیز دیگهست لعنتی؛ اصلا هر چی نگاه میکنی کران تا به کران قِشَنگی و رهایی… یه چی داره تو خودش که میبَرت یه جایی از وجودت که خودتم نمیدونی دقیقا کجاست. حسه، کلمه نداره.
شاید خود تروما ما را نکشد، اما سکوت دربارهی آنچه تجربه کردهایم، ذره ذره روحمان را نابود میکند. بسل ون درکولک
از بیانیه #میرحسین_موسوی: «پس از جنگ، هولناک است اگر کسانی با رویاپردازی، واکنش جامعه را تاییدی بر شیوه حکمرانیِ ناکارآمدشان بپندارند. مردم انتظاراتی دارند که بیپاسخ ماندنش دشمن را شاد میکند. در کوتاهمدت، آزادی زندانیان سیاسی و تغییر در رویکردهای رسانه ملی، کمترین توقعات است.»
شریف، همچون #پرستو_فروهر | هادی حیدری | پنجشنبه نوزدهم تیرماه هزار و چهارصد و چهار . #ایران #داریوش_فروهر #وطن #پروانه_فروهر #ایرانم #پروانه_اسکندری #وطنم #پرستوفروهر . @ForParastou
خانم #پرستو_فروهر، شما نماد اصالت و نجابتاید؛ جایتان در دل همهی ماست.
تهش یه چیزی میشه دیگه؛ اینو هی به خودت بگو تا رها کنی و رها شی، حتی به غلط!
تجربه چند سال اخیر به من یادداد که واقعا سقوط اخلاقی ته نداره. یعنی آدمی که یکبار پاش لغزید و اصول خودش رو زیرپا گذاشت اگه نتونه بهسرعت خودش رو بازیابی کنه دیگه فقط اون یکبار نیست بلکه افتاده تومسیری که قراره دهها بار دیگه هم سقوط کنه و هربار مهیبتر و ویرانگرتر از دفعه پیش.
هركس بايد بتواند به جايى پناه آورد، چون مواردى پيش مىآید که حتما لازم است انسان بتواند به یکجا، به هرکجا که باشد برود. جنایت و مکافات فئو دورداستایوفسکی
تو روزهایی که ما داشتیم برای در امان موندنِ خودمون و عزیزانمون تلاش میکردیم، ترکیب جنگ و گیرافتادگی برای گروه بزرگی از آدما یه کابوس تمام عیار ساخته بود. توی این گزارش از کسایی نوشتم که این کابوس رو تجربه کردن: محکومانی با پابند الکترونیک hammihanonline.ir/fa/tiny/news-4…
حالا برگ درختا چرا اینقدر میریزه؟ برگریزونای پاییز مگه نبود که میخوندیم کی چشم به راهت نشسته؟
ای کاش میفهمیدیم که نه فقط سوگِ از «دست دادنها»، بلکه سوگِ «نداشتنها» و «نرسیدنها» هم باید به رسمیت شناخته شود.
لطفاً هر کی هر جا هست یک قدم از پیشبینی آینده فاصله بگیره.