Bravo

«سلام شکستگانِ سال‌های سیاه، تشنگانِ آزادی، خواهران، برادرانم، سلام!» سعید سلطانپور

امیل چوران - A Short History of Decay: «از خود بیزارم، و در این بیزاری، رؤیای زندگی دیگر و مرگی دیگر را می‌بینم. و از آن‌رو که خواستم حکیمی باشم که هرگز وجود نداشته، اکنون فقط دیوانه‌ای هستم در میان دیوانگان.»

نامه‌ی شماره ۳۴ - صادق هدایت به حسن شهیدنورایی [شنبه - ۱۸ مهر ۱۳۲۶]

اگه نجاتی وجود داشت، از نخستین لحظه‌ آگاهی از خویشتن ناممکن شد. خودآگاهی در جهنم رو باز می‌کنه.

هیچوقت توی زندگی وقتی برای سوگواری نداشتم، همیشه دویدم، ناامیدانه هم دویدم، ولی نشد سوگواری کنم، حتی حوصله‌ی دلجویی هم نبود، خوب یا بدش مهم نیست، اصلا خوب یا بد معنی و مفهومی نداره. شاید یه روز نشستم برای ثانیه به ثانیه‌ی لحظات سوگواری کردم، حالا فایده‌اش چیه؟ نمیدونم.

«هر جانور که باشد، بگریزد از بلایی من خود بلای خویشم، از خود کجا گریزم؟»

نامه شماره ۱۷ - صادق هدایت به حسن شهیدنورایی [شنبه ۵ بهمن ۱۳۲۵] پ.ن: البته فکر کنم دیگه کانادا رو باید جایگزین فرانسه کرد.

نامه‌ی شماره ۳۲ - صادق هدایت به حسن شهیدنورایی [دوشنبه - ۲۳ شهریور ۱۳۲۶]

امیل چوران - A Short History of Decay: «هگل مسئول اصلی خوش‌بینیِ مدرن است. چگونه نتوانست ببیند که “آگاهی” فقط شکل‌ها و حالاتش را عوض می‌کند، اما هرگز پیشرفتی نمی‌کند؟»

دورچی هم داره می‌خونه: «آخرِ قصه رو گاییدم.»

Who the fuck is Justin Bieber? 🖤🖤

مولانا می‌فرماید: «زان مِی که از او سینه، صافی‌ست چو آیینه پیش آر و مده وعده بر شنبه و پنجشنبه» یا ترامپ رو ترور کن یا هسته رو بشکاف، خلاصه یه کاری بکن.

آشنایی با صادق هدایت - صفحه‌ی ۲۸۸ و ۲۸۹:

Cher, Tom Jones, Esther (Live - 1969):

نامه‌ی شماره ۴۰ - صادق هدایت به حسن شهیدنورایی [اوایل تیر ۱۳۲۷]