نبات
@qasida2002
💍♥️
من برای تُ به چشمِ مادر ات هم خودم را پسندیده ام! جگر گوشهای دارد که پارهی تن من است…. #محسن_جعفری
بوسه بر پیشانیاش، نه تنها مهر است، که اماننامهایست از دردهای روزگار.زن اگر دوستت دارد،تمام هستیاش را بیدریغ نثارت میکند. اگر از نازهایش غافل شوی،صدایش آرام میشود، دلش دور… پس او را ببوس،در آغوش بگیر،و با نوازشهای بیبهانه،بگذار بداند که هنوز محبوبترین شعرِ زندگی توست
زن، قصیدهایست ناتمام از جنس مهربانی، که با ناز معنا میگیرد، با بوسه جان میگیرد، و در آغوش، به آرامش میرسد. زن را نباید فقط دید، باید حسش کرد، با نگاهی که بوسه باشد، با کلامی که نوازش، با حضوری که پناه. او با ناز گل میدهد، با نوازش میروید، و در بغل، جهان را فراموش میکند…
وقتی شبها شونههات بیآغوش میمونن و بوسهای نیست که دلتو آرام کنه، زندگی شبیه عبور خاموش بادیست از میان شمعی خاموش. هست، اما نمیسوزونه، نمیتابه، نمیمونه…
اینجا من بستگی دارم به تو به حرفهایت به آرامشت، به بودنت… اینجا اگر تو باشی، فدای سر هرکسی که میخواهد نباشد…♥️
و من امید داشتن، توکل کردن و نترس بودن را از تو آموختم حتی در تاریک ترین دوران…😍♥️ #توکلت_علی_الله
گفته بودم؟ در هیچ شعری تُ را نیافتم… وزنِ هیچ غزلی به قدرِ ناز تُ نبود. هیچ شعر سپیدی، به روشنی چشمان تُ نبود…. اصلا انگار پیش از این هیچ شاعری عاشق نبود….! و من شاعرت شدم تا جهان خالی از شعر عاشقانه نشود…. که دلم گمگشتهی وصف تُ نشود… #محسن_جعفری

من از جنگ های بی پایان این دنیا به آغوش پر از صلح تو پناه آوردهام…..♥️ #محسن_جعفری

قدح به سوی لبت کج کردی و انگار شعری برای خماری شراب زمزمه کردی…. #محسن_جعفری

گفته بودم؟ بهار، فصل نبود! یک لحظه بود یک درنگ در میانه برفهای سبلان یا در اوج شرجی آبادان کافی بود تُ بخندی که تقویم خالی از فصل و ماه شود و فقط یک روز شود همچون لحظهی آغاز هستی….♥️ #محسن_جعفری
