ahoora
@ahoora_7007
-ساکت در پیلهی خویش، بفکر پروانه شدن.». نوشتههام گفتوگوی من با دلمه، نه با دنیا !!
“ ”یکدیگر را در آغوش بگیرید، گناهش گردن من… «جهان هر لحظه بوی مرگ میدهد!» #عشق
آرزوی پایان یافتن همهی سنتهایی را دارم که در حق افراد، برای مستقل اندیشیدن مداخله میکنند. 📒مسئله_اسپینوزا
صبح است و صبا مشک فشان میگذرد دریـاب که از کــــوی فـلان میگذرد برخیــز چه خسبی کـه جهان میگذرد بـويی بستـان که کــاروان میگذرد #مولانا صبحِ زیبایتان آکنده از شادیهای بیپایان صبح بخیر
سجده رفتم تا که دل از تو رَها سازم، ولی، چشم بستم، حاجتم شد دیدن چشمان تو! ✍🏻#ahoora_
موهای تو دریا بود، شهرِ دل من قایق، با موج خروشانش، دل غرقِ دریا شد! ✍🏻#ahoora_
یه روز یاد گرفتم که هرکسی وارد زندگیم میشه، حق ترکم رو هم داره، چیزی به نام همیشه وجود نداره، همه چیز تغییر میکنه و رها کردن چیزیه که به شما امکان میده به اونچه که لیاقتش رو داری برسی.
گفتی من رهایی ام مست شدم به لبخند اهورایی ات در آرامش بعد طوفان غوطه ور بودم لبخند روی لبانم نشست وینستون را آتش زدم و دو سه کام از اقبال و پروین خواندم گویی شهباز روی شانه ام نشست و مهر در کالبدم جاری شد منصور شدم عجب جادوگری تو نشدهمه را در آن جاکنم اما جای همه در سینه منست
شبها ز تو در سرم چه سوداست که نیست وز هجر تو بر من چه ستمهاست که نیست سوگند همی خوری که دل بستهٔ توست سوگند چه حاجت است، پیداست که نیست #سید_حسن_غزنوی
مست می شوم از خندیدن تو از گریه های نیمه شبت می بارم وز نیزه هایی که به پهلویت بر صلیب جهان مهمانی راستی … تو مرا به آواز جهان می خوانی؟ کِـ آوازم به موسیقی نگاهت بند شود؟ #بداهه بلند بود،چند پاره اش کردم اگر خوش نیست سمفونی قورباغه ها در برکه ، ببخش مرا