SimiNRh
@SimiNRh
زجر روانم بود که این چنین مرا شطح خوان کرد.
قضیه «چای» #رشتو ۱-شما دوستتون رو به خوردن چای دعوت کردید و خودش با کمال میل اومده چای بخوره. اما وقتی می‌رسه میگه من الان دیگه دلم چای نمی‌خواد. شما به زور یه لیوان چای تو حلق دوستتون نمی‌‌رزید! ۲- شما برای دوستتون چای آوردید ولی میگه: این چای رو به این شکل نمی‌خوام. 👇🏼
یه توصیه به اونایی که می‌خوان برای اولین بار رابطه داشته باشن بکنید ببینم. 👀
در بیست و پنجمین سال‌مرگ شاعر بزرگ آزادی؛ احمد شاملو، بر مزارش گرد هم می‌آییم و یادش را گرامی می‌داریم. پنجشنبه ۲ مرداد ۱۴۰۴، ساعت ۵ عصر، گورستان امام‌زاده طاهر کرج. #کانون_نویسندگان_ایران
بخشی از اولین یادداشت احمد شاملو در اولین شماره از مجله‌ی «کتاب جمعه». آخرین مجله‌ای که سردبیرش بود. در اولین روزهای مرداد سال ۱۳۵۸.
#احمد_شاملو
بیانیه #کانون_نویسندگان_ایران در سالگرد درگذشت شاعر بزرگ آزادی #احمدشاملو instagram.com/p/DMZ_X3uKUeU/…
«کریه» اکنون صفتی اَبتَر است چرا که به تنهایی گویای خون‌تشنگی نیست. تحمیق و گرانجانی را افاده نمی‌کند نه مفت‌خوارگی را نه خودبارگی را. تاریخ ادیب نیست لغت‌نامه‌ها را اما، اصلاح می‌کند. #احمد_شاملو
دانلود آرشیو کامل نشریه کتاب جمعه به سردبیری #احمد_شاملو | انگاره ؛رسانه علوم اجتماعی engare.net/ketab-e-jomee/
به یاد جاودان #احمد_شاملو (۲۱ آذر ۱۳۰۴ – ۲ مرداد ۱۳۷۹)
آنجا را نمی دانم اما، اینجا تا پیراهنت را سیاه نبینند باور نمی کنند چیزی از دست داده باشی... خدا مرا از بهشت راند، از زمین ترساند شما مرا از زمین راندید، از خدا ترساندید من اینک در کنار شیطان آرام گرفته ام که نه مرا از خویش می راند و نه از هیچ می ترساند. #احمد_شاملو
کاش من دسته بیلی لنگه کفشی،کلوخی چیزی بودم ولی یک زن تو ایران نبودم
#اسنپ سوار شدم مرتیکه حروم لقمه میگه ساعتی چند میگیری خانومی؟ گفتم بزن کنار پیاده شم گفت هزینه سفر منو شما میدی؟ گفتم لازمه زنگ بزنم پشتیبانی؟ گفت زنگ بزن بگو آقای اکبری میگه شالتو سرت کن ببین پشتیبانی چی میگه!!!!
او دیگر نمیتوانست خود را در میان آدمها تصور کند. همچیز برایش دور و ناآشنا شده بود.
«ملأني العالم بالجراح لكن، لم يخرج منها غير الأجنحة.» جهان مرا پر کرد از زخم امّا از آن زخم‌ها چیزی جز بال درنیامد. - آدونیس؛ فارسیِ الهه شیرین.
اما غم در یک "آن" از جای دیگری می‌آید. از لای یک کتاب قدیمی، از پشت قفسه‌ای که نمی‌دانی چرا همیشه نامرتب است. درد می‌آید و می‌نشیند روبه‌رویت، بی‌دعوت. لب نمی‌زند، فقط نگاهت می‌کند، مثل آن عکس روی دیوار که قابش همیشه کج است و صدایت را نمی‌شنود. همان که حرف‌هایت را نشنیده می‌گیرد.
نام تمام مردگان یحیی است نام تمام بچه‌های رفته در دفترچه دریاست بالای این ساحل فراز جنگل خوشگل در چشم هر کوکب گهواره‌ای بر پاست بی‌خود نترس ای بچه تنها نام تمامی مردگان یحیی است… هر شب در این کشور ما رفتگان، با برف و بوران باز می‌گردیم در پنجره‌های به دریا باز از هیاهو و…
سخنرانی دکتر #مصدق به مناسبت 30 تیر youtu.be/NEU922kXaNs «...در این روز تاریخی، عده‌ای از گرامی‌ترین فرزندان ما به افتخار شهادت نائل شدند و با خون پاک خود نهال آمال ملت را آبیاری کردند، تا به همت آیندگان روزی بارور و سایه‌گستر شود،
از معدود عکس‌های ثبت‌شده از قیام سی تیر ۱۳۳۱. تهران. حوالی میدان بهارستان. سی تیر اولین اعتصاب سراسری مدرن در ایران بود و اعتصاب‌کنندگان یک ایده‌ی مشخص داشتند: دولت یا عقب‌نشینی می‌کند یا به کلّی از کار می‌افتد. تصویر از مجله‌ی «سپید و سیاه»، شماره‌ی ۱۱۱۵، ۲۹ تیر ۱۳۵۸.