AmirDjawadi
@AmirDjawadi
آزادیهای فردی || بانکداری آزاد || اقتصاد پولی || گل نرگس
شهید #حمید_مرادی فعال محیط زیست سنندجی دیروز هنگام خاموش کردن آتش سوزی کوه آبیدر شهید شد. "باشترین ڕوڵەکانی نیشتمان" "بهترین فرزندان وطن".
در هیاهوی بحث آب در ایران بد نیست این قنات جوان را ببینید. آدمهایی که خودشان آب را اداره کنند(و نه اینکه دولت از تهران برایشان تصمیم بگیرد) بهتر از هر کسی میدانند آن را به چه کسی بدهند و صرف چه چیزی بکنند. مسئلهی آب بجز مالکیت آن، به نرخ بهره، نرخ ارز، مجوزها و... وابسته است.
اگر گذری به جندق بکنید چیزهای از دست خواهید دید که مردی عادی انجام داده که بر دانش سوار ست. دانشمندی که راه حل بومی نتواند تولید کند حداکثر یک فرد علمی ست نه دانش مند. دانش قنات فرق میکند با علم قنات.
بزرگوار یکبار ساعت ۵ صبح این بندهی مخلص را بیدار کرد. طفل بودم. خیلی یواش فرمود "پاشو بریم". دستم را گرفت بُرد بازار یک دوچرخه برایم خرید؛ جایزهی کارنامهی کلاس اول. همهی مغازهها را گشتیم. خیلی حوصله در کار کرد. هر دوچرخهای که میدید میگفت: این خوبه بابا! هرگز یادم نمیرود.
محبتآمیزترین رفتاری که از پدرتون یادتون مونده چیه؟
قاطر حاصل جماع اسب و الاغ است و وفاق حاصل اجماع الیت
#وفاق حرام زاده، حاصل زنای تفکر اصولگرایی توسعه گرا با تفکر اصلاحطلبی است.
هر اتفاقی که افتاد شما بیایید چشمبسته چهارتا فحش به اصلاحطلبان بدهید. احتمالاً بعداً معلوم میشود درست گفته بودید. یعنی این قماش اینقدر پست فطرت و خرابکار و خائن هستند. والّا ؛-) الان حتی در غائلهی تایلند و کامبوج امتحان کنید. ضرر نمیکنید :-)
الیوم احتکار دبّه و گالُن و بُشکه بِأَیِ نحوٍ کان در حکم محاربه با "لایحهی مقابله با خلاف واقع" است. سلطان دبّه نداشتیم که به حول و قوهی الهی خواهیم داشت.

"لایحهی مقابله با خلافِ واقع" یعنی: وای به حال واقعیّتهایی که با منویّات ما جور در نیاید. دیدید سگ زرد برادر شغال است یا هنوز انکار میکنید.
استنباط من از بین خطوط: در مدارس سعی کردیم کاری بکنیم، خوب بود، ولی دولت جلویِ ما را گرفت. مگر چند آدم مشتاق داریم که چنین کارهایی بکنند؟ حقّاً خداقوت به این ایده. خداقوت به @MRGiyahpour لینک تلگرام وازیگ👇 t.me/wazig_org
بروید کلاردشت. خیلی از خیابان و کوچهها آسفالت نیست. شهروندان همهی تصمیماتشان را با آن وضع تنظیم کردهاند. خیلی جاها را خودشان آسفالت کردهاند. اگر آب، برق، گاز و اینترنت در "انحصار" دولت نبود، امروز حتی در تحریم، احوالات ما این نبود. مسئله توسعه نیست. دولت میخواهد ارباب باشد.
میفرمایند: ما باید کشور را توسعه بدهیم. نظامی گنجوی میفرماید: فرمان تو کردنیست دانم | خواهم که کنم نمیتوانم. این بندهی مخلص هم میفرمایم: بیا برو گمشو جلوی چشمم نباش.
حالا که میخواهید تا آخر بایستید دستکم برای خودتان آب و غذا ذخیره کنید. اگر دیدید امکانپذیر است بگویید "تا آخر ایستادهایم". اگر دیدید همان هم با تردید مواجه است، بخاطر خدا نه، بخاطر ایرانیان هم نه، بخاطر خودتان از "عقل و عدد" استفاده کنید.
این حرف ساده را همهی ایرانیان میفهمند. افزایش اختیارات منطقهای، روی زمین، نهایتا "تا حد زیادی" به مقرراتزدایی ترجمه خواهد شد؛ اگر سوءنیتی در کار نباشد. حذف بوروکراسی تمرکزگرا و افزایش اختیارات محلی پیامد ناگزیر بند فوقالذکر است.
فدرالیسم و افزایش اختیارات استانداران، در مملکتی که نفتش از خوزستان و آبش از لرستان و گازش از بوشهر میآید مضحکه است. در برهههای مختلف تاریخ و از زمان ساسانیان تجربه شده که ایرانزمین فقط در لوای یک حکومت مرکزی مقتدر و باثبات قابلیت کشور شدن دارد.
بعید است در توییتر کسی را پیدا کنید که به اندازهی آقای اکبری در مورد آب و نهادهای آن بداند. این عزیزان را باید قدر دانست.
ما در همدان آب رودخانه رو به چند نهر کوچ تقسیم میکنیم که به میزان آبی که هر نهر میبرد میگویم وَریان. مثلا یک نهر سه وریان آب دارد. وریان عملا معادل متر مکعب بر ساعت کار میکند. و سهم آب هر باغ یا زمین اینگونه ست مثلا یک وریان یک ساعته. اگر دو وریان بگیرد میشه نیم ساعته.
همگی روستاهایی میشناسیم که بدون مداخلهی دولت آب را خودشان اداره میکنند. گرچه همانها هم بکلی از گَزَندِ گَندکاری دولت در امان نبودهاند. آیا منابع آب آنها هم فاقد مدیریت تقاضاست. همانهایی که آب را میدهند به دست دولت، از حلقهی مفقوده میگویند😏
ناخوشآوازی به بانگِ بلند قرآن همیخواند. صاحبدلی بر او بگذشت، گفت: تو را مُشاهره چند است؟ گفت: هیچ. گفت: پس این زحمتِ خود چندین چرا همیدهی؟ گفت: از بهرِ خدا میخوانم. گفت: از بهر خدا مخوان. گر تو قرآن بر این نَمَط خوانی ببری رونقِ مسلمانی #سعدی
شاید فکر کنیم اگر مردم احساساتی نبودند بهتر بود. شاید فکر کنیم منطق "همیشه" چیز خوبیست؟ ولی چنین چیزهایی نه تنها "منطقاً" محال هستند، بلکه حتی اگر امکانپذسر بودند هم ابداً مطلوب نبودند. مسئلهی چپگرایی و راستگرایی در واقع مسئلهی قدرت است.
به نظرم بیشتر از ضعیف بودن تو بسته بندی مشکل اینه اکثر مردم احساساتی هستند و عاشق خریدن رویا از رویافروشا برا همین چپها موفقن. منطق جریان راست براشون تلخه.
در مورد آب عملکرد مکانیزم قیمتها نیازمند ساختار نهادی خاص خود است. ابتدا باید ساختار مالکیت آب و روابط تولید و مصرف شکل بگیرد. قیمت آب خودجوش و ناهمگن خواهد بود. احتمالا خودِ آب رایگان خواهد بود و هزینههای استحصال، تصفیه و انتقال (+هزینهی سرمایه) از مصرفکننده دریافت خواهد شد.