صاحب شریفی

غافلی را شنیدم که خانهٔ رعیت خراب کردی تا خزانهٔ سلطان آباد کند؛ بی‌خبر از قول حکیمان که گفته‌اند: هرکه خدای را بیازارد تا دلِ خلقی به دست آرد ،خداوند تعالیٰ، همان خلق را بر او گمارد تا دَمار از روزگارش برآرد! آتشِ سوزان نکند با سپند آنچه کند دودِ دلِ دردمند #سیرت_پادشاهان

نوشین‌روانِ عادل را در شکارگاهی صید کباب کردند و نمک نبود غلامی به روستا رفت تا نمک آرد نوشیروان گفت نمک به قیمت بستان تا رسمی نشود و ده خراب نگردد گفتند از این قدر چه خلل آید؟ گفت بنیادِ ظلم در جهان اوّل اندکی بوده‌است هرکه آمد بر او مَزیدی کرد تا بدین غایت رسید! #سیرت_پادشاهان

مَلِک گفتا: هر آینه ما را خردمندی کافی باید که تدبیرِ مملکت را بشاید گفت: ای ملک ،نشانِ خردمند کافی جز آن نیست که به چنین کارها تن ندهد! آنان که به کنجِ عافیت بنشستند دندانِ سگ و دهانِ مردم بستند کاغذ بدَریدند و قلم بشکستند وز دستِ زبانِ حرف‌گیران رستند #سیرت_شاهان

به بازوانِ توانا و قوّتِ سردست خطاست پنجهٔ مسکینِ ناتوان بشکست نترسد آن که بر افتادگان نبخشاید؟! که گر ز پای در آید کسش نگیرد دست!؟ هر آن که تخمِ بدی کشت و چشمِ نیکی داشت دِماغِ بیهُده پخت و خیالِ باطل بست ز گوش پنبه برون آر و دادِ خلق بده وگر تو می‌ندهی داد روزِ دادی هست! #سعدی

نسل فسادِ اینان منقطع کردن اولی‌تر است و بیخِ تبارِ ایشان بر آوردن که آتش نشاندن و اَخگَر گذاشتن و افعی کشتن و بچه نگه‌داشتن کارِ خردمندان نیست؛ ابر اگر آبِ زندگی بارد هرگز از شاخِ بید بَر نخوری با فرومایه روزگار مبر کز نیِ بوریا شِکَر نخوری! #سعدی #سیره_پادشاهان

حدیث پادشاهان عجم را حکایت‌نامهٔ ضحاک و جم را بخوانَد هوشمند نیک‌فرجام نشاید کرد ضایع خیره ایام مگر کز خوی نیکان پند گیرند وز انجام بدان عبرت پذیرند #سعدی

فصل بهار فصل جنون است و این سه ماه هرکس که مست نیست یقین هوشیار نیست امید شیخ بسته به تسبیح و خرقه است گویا به عفو و لطف تو امیدوار نیست برما گذشت نیک و بد اما تو روزگار فکری به حال خویش کن این روزگار نیست #عماد_خراسانی

بیا که نوبت صلح است و دوستی و عنایت به شرط آن که نگوییم از آن چه رفت حکایت به هیچ روی نشاید خلاف رأی تو کردن کجا برم گله از دست پادشاه ولایت!؟ مرا سخن به نهایت رسید و فکر به پایان که دردی از سخنانم در او نکرد سرایت #سعدی

گردن عقل از هنر آزاد نیست هیچ هنر خوب‌تر از داد نیست نیست مبارک ستم انگیختن آب خود و خون کسان ریختن داد کن، از همّت مردم بترس نیم‌شب از تیر تَظَلُّم بترس تیغ ستم دور کن از راهشان تا نخوری تیر سحر‌گاه‌شان هر که در این خانه شبی داد کرد خانهٔ فردای خود آباد کرد #مخزن_الاسرار #نظامی

ما که دل کندیم از او دیگر چه فرقی می کند با سگان زرد باشد یا شغالان سیاه #یاغی_تبار

اگر ماندم و یک روز باهم در یک خانه چای خوردیم برایت تعریف می کنم که این روزها چقدر سخت و دیر و دور گذشت..! #جانان

من نه هرگز شکوه‌ای از روزگاران کرده‌ام نه شکایت از دورنگی‌های یاران کرده‌ام گرچه شکوه بر زبانم می‌فشارد استخوانم من که با این برگریزان روز و شب سرکرده‌ام صد گل امیــــد را در سینه پرپر کرده‌ام دست تقدیر این زمانم کرده همرنگ خزانم #تورج_نگهبان #چهل_و_پنج_سالگی

زمانی که جنگل آتش بگیرد حیوان ها می گریزند اما درخت ها فرار نمی کنند ما اینجا ریشه در خاکیم "سردار دل ها #نادرشاه_بزرگ"

هر که در این سرا درآید نانش دهید و از ایمانش مپرسید چه آن‌کس که به درگاه باری‌تعالی به جان ارزد البته بر خوان بوالحسن به نان ارزد #ابوالحسن_خرقانی

کِی باشد و کی باشد و کی باشد و کی من باشم و مِی باشد و نی باشد و وی گه من لب وی بوسم و گه وی لب نی من مست ز وی باشم و وی مست ز می نی نالد و من خوانم و او ریزد می من مست ز وی باشم و او مست ز می "منسوب به حضرت #مولانا"

"یادم نمی کنی و ز یادم نمی روی یادت به خیر یار فراموش کار من" حالا کجاست آن همه لاف وفا؟ که باز بر عشق "ما" نشسته دوباره غبار "من" شاعر شدم که از تو بگویم غزل ولی بدرودِ آخرینِ تو شد یادگار من #علی_لنگرودی

۱۵قرن پیش از میلاد اقوامی سرخ‌پوست در مکزیک و آمریکای کنونی تمدنی قدیمی شکل دادند که #مایا نامیده می شدند و حوزه فعالیتشان حدود مکزیک ،گواتمالا و السالوادور را شامل می‌شد بنظر می رسد شایسته است زین پس آمریکا را #مایالند یا به نام کاشفان و بانیانش #euroland بنامیم! #شاخاب_پارس

ایران به تاریخش نمی بالد این #تاریخ است که به #ایران می بالد

تغاری بشکند ماستی بریزد جهان گردد به کام کاسه لیسان . . آسوده بخواب دخترک ماست فروش عاشق دنیا همان لجنیست که بود

زآنان که نشاط باده و باغ کنند و اندیشه صید و رامش و راغ کنند گر بوی کبابی رسدت رنگ مباز ظن قوی آن است که خر داغ کنند   #یغمای_جندقی