ﺮویاےنیمـﮩ̉ شـঢ়
@royayenimeshab
🌙💫 I'll think about that tomorrow!!!
دو روزه چنان سوار زندگی شدم و به تاخت می تازم که خودم به خودم دست مریزاد گفتم. خدا باعث و بانیش رو خیر بده.
اون کسی رو رفیق صدا کن که وقتی اتفاق خوبی برای خودت میفته، اول از هرکسی میری به اون میگی و از شادی تو، اونم شاد میشه. بهت حسادت نمیکنه، دلش پاکه، جنسش اصله!
حس خوبیه وقتی می دونی تو رابطه خودت هم آدم امنی هستی، وقتی می دونی قرار نیست هرگز دلی رو تو بشکنی، وقتی می دونی کنار ستون زندگیت، خودتم ستونی! حس خوبیه وقتی بدونی کافی هستی!
یه جوری آجر به آجر مسیر پیش روم رو چیده بودم و برای هر نفسم ذوق داشتم، حالا که همه چی به قهقرا رفته هیچ انگیزه ای باقی نذاشته!
به نظر من «به پای هم پیر شید» از اون آرزوهاست که اندازه ارزشش بهش پرداخته نشده.
دل تنگ و بی تاب و بی حوصله و بداخلاقم… اما خب که چی؟ هم میگذره و هم من قوی و مهربون و قاطعم!
هر بار در هر نگاه با هر نفس در هر پیچ و واپیچ آغوش تو با هر گسیختن ساتر تنت در هر لرزش بلور سینه ها با هر لمس لبهای اناری ما در هر تپش شرمگاهی با هر ریزش آنچه گذر کرد در هر آمیختگی من و تو هر بار از من دخترکی می ماند که مزه زنانگی به راهش آورده! #آرn
با وجود چاقیم پاهام هنوز فرمش رو حفط کرده اما حتی موقع نوجوونیم و وقتی عضو تیم شنا و ورزشکار بودم و هیکلم ساخته پرداخته بود هم سلولیت داشتم! همه چی تا وقتی که یه لگ مشکی روشو پوشونده قشنگه! به شدت از این پدیده ضد بشریت بدم میاد و تو مخیه واسم.
در حالی که گوشیم دست یه آدم کله گنده استان بود، مردی پیام داد:«سیوممیج!» با لبخند گوشی رو پس داد و چغلی طور گفت:«وصله ی جانشونه.»
ایتقدر این روزا در حال نقش بازی کردنم که می ترسم دوباره قاطی نقاب و رل ها، خود واقعیم رو گم کنم. هشتگ رویا هستم یک سردرگم در عشق و نفرت
از وقتی هجده سالم بود، بیست سال گذشته! از وقتی بیست و هشت سالم بود، دو قرن!!!
هوس همه کارهایی رو دارم که یه وقتایی برام مسخره بودم و یه روزایی برام آرزو! الان فکر می کنم وقت تنگه… هشتگ رویا هستم یک مبتلا به خوره ی تهش که چی
نکته قابل توجه اینه که واو به واو حرفای تراپیست رو حفظم و خودم هزار بار می فهممش در نتیجه با پولش برا خودم سوهان میخرم، چون روحم هوس کرده!!!
من مکان مورد علاقه ای ندارم، هر جا تو باشی همانجا را دوست دارم.
وصله ی جانم چُنانه که «غوطه ور در محنت» تحویلت میگیره و با یه اشاره اش جادو می کنه و «رها از غم دنیا» تحویلت میده. آخ که چقدر نعمته این مرد مردستانم.
چیزی که هست، من عاشق مادر شدنم و سالهای طلایی زندگیمو سپری میکنم! چیزی که بود، من خیلی مغرور بودم و همیشه آزادی و آگاهی جزو افتخاراتم بود و به خاطر عزت نفسم از عیاشیهای زیادی گذشتم! چیزی که خواهد شد، من اگر شهامت داشته باشم به همه آرزوهام می رسم! هشتگ رویا هستم یک اسیر باتلاق
وقتشه چس ناله رو تموم کنم و مثل همه زندگی بشم اون دختره که یادش نمیاد دیروز ناهار چی خورده! خیلی هم راحتتر و بهتره
حالم اینجوریه که انگار درحالی که پر و بالم بسته اس از یه بلندی پرت شدم، اولش ترسیدم اما الان حوصله ام سر رفته، چون پر سقوط و خالی از اصابتم!