nocturne
@noctdust
شماها شوخی شوخی انقلاببازی کردید، وطن جدّی جدّی به خاک سیاه نشست. #تاسیان #وطن #مام_میهن #انقلاب #انقلاب۵۷ #چپ_هرگز_نفهمید #تینا_پاکروان
قسمت آخر #تاسیان واقعا غمانگیز بود. نمادی از روزهایی که حماقت و وعده های پوچ ایران رو به آتش کشید. کارگرها نماد مردمی بودن که در ۵۷ فریب خوردن. کارخونه خود ایران بود. نجات نماد شاه. شیرین، نسل بعد… آیندهای که از بین رفت. سیرشون کردی، آتیش زدن. نجاتشون دادی، خونتو ریختن.
اون لحظه که نازی گفت هما خانم شما برید اینا به ما رحم نمیکنن، یاد این عکس نیفتادین؟ #تاسیان
《شوخیشم اصلا قشنگ نیس بابا...جوجه..》و هر بار بازی بابک حمیدیان من رو شگفت زده میکنه. جمشیدی که همه چیزش رو از دست داد.قسمت اول سریال سرو رو حالت جنازه آورد تو خونه و حالا باید جنازه دردونش رو ببره بیرون. #تاسیان
شیرین تو "تاسیان" کنار همون سروی که کادوی تولدش بود جون داد و امیر مثل "ماهی سیاه کوچولو" تو آب تموم کرد. پایان قصهٔ "تاسیان" با مرگ سرو و به دریا رسیدن و غرق شدن ماهی سیاه کوچولو بود.
این قاب برای من درد بود و درد جمشید نجات دیگه نه مملکتش و داشت نه کارخونه ایی که کل عمرش و پاش گذاشته بود نه خونه و خانواده اشو نه حتی شیرینی که جونش به جونش وصل بود #تاسیان
“اگه یه روزی من تو رو نداشته باشم، اون حالی که دارم تاسیانه. میمیرم، بدون تو میمیرم. همون روز، همون لحظه…” #تاسیان
#اسپویل تاسیان جزییات زیبایی داشت، سکانس اول با تولد شیرین شروع شد شب تولدش یک سرو که درخت مورد علاقه شیرین شبیه به یک جسد روی زمین افتاده بود و وقتی شیرین سرو رو دید جمشید به شوخی بهش گفت جسد خاک میکنیم حالا دقیقا همون جایی که سرو خوابیده بود زیر سرو شیرین خوابیده #تاسیان
دوستم پیام داده به اکسش. دارم میرم اونجا، امیدوارم اشتباه شده باشه.