نیمنوشت✍️
@nim_nevesht
پناهگاهی برای نوشته ها، نانوشته ها و شاید دلنوشته ها... آشتی دهندهٔ نسل جدید با ادبیات و کتاب
#رشتو شاکرا زین بندگان هیچت نباشد سود و خیر غم به دریا گوی و با طوفان بشو همرَه به سِیر سَرو در آغوش گیر و خوفِ نیرنگش مکش حیله جز مانندِ انسان بر نمیآید ز غیر تا که با میشان نشینی خوش بچرخد روزگار این نگون بختی شود حاصل ز انسان ها، نه دِیر
فریاد و اشک و قدم های نیمه شب، کم است شاید که مُرده ام، این خودِ جهنم است... - شاکر سبزواری #دلنوشت #شعر
بیایید باهم #مشاعره کنیم دوستان🍁🍂 یک بیت #شعر برای بنده بنویسید، با شما مشاعره خواهم کرد
نمیدانی چه آشوبی کند آن چشم زیبایش گریزان از گناهم لیک یا رب! رنگ لب هایش... - شاکر سبزواری #دلنوشت #شعر
گر که نویسمت فقط طالبِ یاد ماندنم ورنه کجا من و کجا وصلِ تو ای پری صنم؟ - شاکر سبزواری #شعر #دلنوشت
با مرگ میسازم دوا، دلتنگی و دل خستگی باشد که بینم روی او، حینِ مرورِ زندگی - شاکر سبزواری #دلنوشت #شعر
به چشمِ روز میبینم به چشمم سیلِ کوکب ها نمیگویم ولی شب ها، ولی شب ها، ولی شب ها به تابستان همی لرزم، به یخبندان همی سوزم نمیمیرم ولی تب ها، ولی تب ها، ولی تب ها - شاکر سبزواری #شعر #دلنوشت
گر فقط گرمای صحرا میکند سحرِ سراب من در این کولاک و سرما، از چه بینم نقشِ او؟ - شاکر سبزواری #دلنوشت #شعر