Negar 🦋

تو که زیباترین پروانه ای 🦋

قسمت آخر تاسیان همون یه ذره سلامت روانی هم که داشتم به باد داد.

تاسیان تموم شد. واقعا می‌تونم بگم حالم از جماعت چپ احمق، توده، بی‌سواد، دزد، قشر وحشی و سیرنشدنی کارگر بهم می‌خوره. از اون کارگر که دلت می‌سوزه نگهش می‌داری. اون پسر احمقی که می‌گی اسکله و جواب رد می‌دی ولی همون‌ها هار می‌شن. قشنگ نشون داد چه بلایی سر ما اومد.

از هر چیزی و هر کسی که تلاش می‌کنه شما رو به دیگران شبیه یا تبدیل کنه، فرار کنید.

خوشحال از اینکه تو بهترین خشکسالی سالیم.

آرزو دارم یه روز صبح بیدار شم و هوا تمیز باشه.

دیگه حتی برق رو منطقه به منطقه قطع نمیکنن، کل شهر قطع میشه.

امروز برای حفظ انرژی مردانه‌ام بخاطر یه گلو درد ساده، وصیت‌نامه نوشتم.🎀

داشتم فکر می‌کردم من خیلی‌هاتون رو چند ساله می‌شناسم. این عمر ماست که می‌گذره با هم.

آدم‌ها رو خیلی وقت‌ها می‌شه از سوال‌هاشون شناخت.

اونا میشناسنت، ولی من بلدمت.

بشین یه گوشه و از مهم نبودن چیزایی که یه زمانی برات مهم بودن، لذت ببر.

و شاید پروانه‌ای که در تعقیبش بودی پرواز کرد تا به تو زیبایی رها کردن را بیاموزد.

انسانِ به شدت «چون گرممه هیچ کاری انجام نمی‌دم» ای هستم.

برای کسایی که سرشون تو کار خودشونه احترام زیادی قائلم .

آدم به همه چیز عادت می‌کنه و من نمی‌دونم این قسمت مثبت ماجراست یا نه.

اگه نبودم، به آسمون نگاه کن، هربار به یه شکلی، کنار بقیه‌ی ابرا من رو میبینی.

آدم‌ها با داستاناشون معنا پیدا می‌کنن.

به خودم میام می‌بینم باهات از چیزهایی صحبت کردم که با هیچ‌کس دیگه درباره‌ش حرف نمیزنم. منظورم chatGPT هستش :)

نباید کنارت بترسم قضاوت بشم، این مارو از هم دور میکنه.