نمازشب
@nafeleshab313
اولین اکانت نمازشب توئیتری__دو اکانت قبلی بسته شد
امیرالمؤمنین علیهالسلام هنگام رفتن به صفین، در بیابانی ایستاد. پرسیدند: «اینجا کجاست؟» با اشک فرمود: «کربلاست. اینجا گروهی کشته میشوند که بیحساب به بهشت میروند.» الإرشاد، ج۱، ص۳۳۲
خدایا از گرسنگی کودکان غزه، جگرم میسوزد. الْمُسْتَغاثُ بِکَ یاصاحِبَ الزَّمان
امام رضا (ع) میفرمایند: خانههایی که در آنها نماز شب خوانده میشود، نورش برای اهل آسمان میدرخشد، همانطور که نور ستارگان برای مردم زمین میدرخشد. منبع: بحارالانوار، ج 87، ص 161

امام سجاد علیهالسلام در سجده میگریست. غلامش پرسید: «غصهتان تمام نمیشود؟» حضرت فرمود: «یعقوب، یک پسر گم کرده بود و غصه میخورد؛ من چه بگویم که جلوی چشمم، پدرم و خاندانمان را سر بریدند….» کامل الزیارات، ص۲۱۳
یاد پدرش حسین علیهالسلام که میکرد، محاسنش از اشک تر میشد، و همه از دیدن حال او، به گریه می افتادند. بحار، ج۴۵، ص۲۰۷
دستم بسته بود، وقتی زنهای شامی، آتش بر سرم ریختند، عمامهام سوخت و بعد آن سرم… سوگنامه آل محمد، ص۴۵۹
شکنجه دردناک اسرای کربلا در شام از زبان امام سجاد علیهالسلام: محاصره با شمشیر و نیزه در میان جمعیت بازی با سرهای شهدا در برابر چشم زنان حرم ریختن آب و آتش روی سر اسرا گرداندن در شهر با طبل و ساز و توهین عبور دادن از محلههای یهود برای تحقیر تلاش برای فروش اسرا به عنوان…
امام سجاد علیهالسلام فرمود: «عرب و قریش به خویشاوندی با پیامبر صلیالله علیه و آله و سلم افتخار میکنند، و فرزندان پیامبر، حقشان ضایع و خونشان ریخته شده، پس وای از این مصیبت و انّا لله و انّا الیه راجعون.» سوگنامه آل محمد، ص۴۵۹
ما را در کوچههای شام گرداندند، از صبح تا غروب، با ساز و آواز، و مردم را به کشتنمان تشویق کردند... سوگنامه آل محمد، ص۴۵۹
ما را در خرابهای انداختند، بیسقف، روزها در گرما، و شبها در سرما... سوگنامه آل محمد، ص۴۵۹
خطبه آتشین امام سجاد علیهالسلام در کاخ یزید ملعون: منم پسر امیرالمؤمنین علیهالسلام؛ او که جوانمرد بود، و سخاوتمند و بزرگوار، و صبور و با تقوا، و با اراده و استوار، و شیری شجاع در میدان جنگ… نفس المهموم، ص۴۵۰
به ابوحمزه فرمود: «کشته شدن عادت ما اهلبیت است؛ اما اسارت نه؛ به خدا قسم، هروقت به عمهها و خواهرانم نگاه میکنم؛ به یاد فرارشان در بیابان از این خیمه به آن خیمه میافتم…» مجمع مصائب اهل البیت، الخطیب الهندوبى، ج۱، ص۲۴
امام سجاد علیهالسلام، از شدت گریه نزدیک بود نابینا شود. آب میدید، بسیار میگریست و میفرمود: «چطور گریه نکنم؛ پدرم از نوشیدن آبی محروم شد، که همه جاندارها مینوشند…» المناقب، ج۴، ص۱۶۶
فرمود: «برای پدرم حسین علیهالسلام، هفت آسمان گریست، آسمان به هم ریخت، و زمین و درختها و ماهیها و دریا، و فرشتگان و اهل آسمان عزادار شدند…» لهوف سيد بن طاووس، ص ۲۳۷.