Masoud
@imasoot
Photographer and Software Developer
میگفت خواهش میکنم روابطتون رو از حالت دو نفری (رشک - envy) به حالت سه نفری (رقابت - jealousy) ببرین، که اگه یکی داره اون یکی رو ابیوز میکنه، نفر سومی باشه که دخالت کنه، و هم اینکه رقابت سالم هم باشه بینتون.
هرکس زندگی رو نگه داره از دستش میده. و هر کس زندگی رو وقف عشق کنه، همیشه زندگی رو باز مییابه. این چیزیه که کاتولیک ها بهش معتقدن و مغایرت کامل داره با گفتمان امروز جامعهی جهانی و کاپیتالیسم. جهانی که بیش از هر موقع زندگیها «نگه داشته» میشن، زندگی نمیشن! زندگیها کنسرو میشن.
کتاب خریدن در ایران یه عمل ضد فرهنگه. چون چیزی به اسم کپی رایت وجود نداره. اکثر کتابهایی که ترجمه میشن بدون اجازه صاحب اثر ترجمه میشن و هیچ سودی به جیب اون نویسنده بدبخت یا خانوادهش نمیره. اصلا نویسنده خبر نداره! خوشحالم که مدتهاست کتاب نخریدم و تا وقتی ایرانم نخواهم خرید.
دلم عکاسی میخواد؛ عکاسی خبری، برای لا ریپوبلیکا، یه فتوژورنالیست تازه کار، که تو رم کار میکنه، با یه لپتاپ، که photo essay مینویسم برای صفحات اخر روزنامه که هیشکی نمیخونه، ولی چون عاشق کارمم هر روز انجامش میدم، تا روزی که یه حادثه خیلی مهم رو در ایتالیا عکاسی میکنم. بوووم..
یه مستند از لتیتزیا باتتالیا عکاس زن ایتالیایی دیدم، که معروفه به تصویر کشیدن جنایتهای مافیا در پالرمو با عکسهاش. میگفت من اولین کارمو تو آگوست که همهی ایتالیایی ها میرن تعطیلات پیدا کردم :)) چون هیچ روزنامهنگاری نبود، به من کار دادن! قطعا این روش رو امتحان خواهم کرد :))
یه چند روز دیگه ۲۷ سالم میشه عددای عجیبی دارم میبینم فردا میرم ثبت احوال امیدوارم که اشتباه شده باشه
وقتی شروع به یادگیری یه زبان میکنی یه تعداد آهنگای آیکونیک هستن تو هر زبانی که همه گوش میدن؛ مثلا تو ایتالیایی بِللا چاو و Sara perché ti amo معروفن. سال پیش خیلی گوششون میدادم. بعد از یه سال بلاو چاو رو گوش دادم و تقریبا همشو فهمیدم و جا خوردم! این لحظه هزاران بار تقدیم شما!
روزنامهنگار ایتالیایی در وصف معلم تاثیرگذار زندگیش نوشته بود: «اگر او آن پنجرهی آبیفام را به روی من باز نمیکرد، شاید من همچنان به آن دیوار خاکستری تکیه داده بودم!» کاش همه بتونیم پنجرههای آبیفام زندگی رو برای هم باز کنیم :)
موضوع انشای امروزمون اینه که راجع به یک معلم تاثیرگذار در مسیر تحصیلیمون بنویسیم؛ احساس میکنم یکم آکوارد میشه راجع به خود الیزابتا بنویسم و براش بخونم :)) ولی خب واقعیته، من ریدم تو اکثر معلمای مدرسهم که یا کتکمون میزدن یا ازار میدادن یا درس نمیدادن! البته نه همشون.
قرار بود این موقع از سال توییت بزنم که B1 ایتالیایی رو هم گرفتم و پیش به سوی آزمون چیلز. ولی به خاطر جنگ کنسل شد و مستقیما قرارع چیلز B2 شرکت کنم شهریور ماه. امیدوارم چند ماه دیگه بتونم بگم آره، من تو یک سال ایتالیایی یاد گرفتم و چیلزمو گرفتم :) بعدش میخوام C1 بخونم (داوطلبانه!)
امروز بعد از ۶ ماه، کلاس فشرده A1-A2 ایتالیایی تموم شد و ۱۵۰ ساعت مطالعهی مفید داشتم تو این مدت. واقعا خوش گذشت، ببینیم شنبه امتحان چی میشه :)
فکر میکنم Burn-out یکی از چیزهاییه که اگه تجربهش بکنی باید کلا کارتو عوض کنی! فکر کن بری به یه آدم که کارشو دوس داره بگی «برو مرخصی، burn-out میشیا!» احتمالا یارو بهت میخنده! چجوری میشه از چیزی که عاشقشی burn-out بشی!
«آیا میتوان دوباره به یکدیگر نگاه کرد - بدون اینکه دیگری را در گذشتهاش زندانی کنیم؟ چرا که گاهی علامت و نشانهی بیماری تنها راهی است برای دیده شدن!»
زیر این توییت یه گله مرد (میگم گله چون همشون گرگ آلفا ان به گفتهی خودشون) میتونید پیدا کنید که دارن به من میگن «کسلیس». وقتی هنوز کسلیس واستون فحشه، میشه تصدیق همین توییت دیگه! مرد ایرانی هنوز عین بابابزرگش فکر میکنه زن فقط برای زاییدنه نمیتونه توسط مرد لذت اورال ببره!
تو این boy to boys خیلی حرفای بُنجُلی دارید میزنید. نشان میده که girl to girls ها درستن :))
این boy to boy هم مثل شعار مرد میهن ابادی هست، بی معنی ، بی مزه، بی محتوا.
تو این boy to boys خیلی حرفای بُنجُلی دارید میزنید. نشان میده که girl to girls ها درستن :))