ارغوان

داستان من…به واقع ! من جنس هیچ کس نیستم ، جا مانده ام

‌ شاه‌ نشینِ چشمِ من، تکیه‌ گهِ خیالِ توست... - حافظ #ارغوان_M

ضیافتمان مثل دهانی است که لبخند می‌زند ولی نیمی از دندان هاش ریخته اند ...

فرق است در تبعید باشی💔💔 یا مهاجرت کنی ...... مهاجرت یعنی رفتن با چمدانی از امید، تبعید یعنی کنده شدن با دستی خالی از اجبار. مهاجرت را می‌توان جشن گرفت، تبعید را فقط می‌توان تاب آورد... #ارغوان_M

من از هوای "عشق تو" دل بِکَنم یا نکَنم… #گوگوش

ای هر نفست خورشید در ظلمت این تبعید ای مرهم تو امید بر زخم تن و جانم ای دست تو آسایش ای پاسخ هر خواهش تو ساحل آرامش من موج پریشانم... اردلان سرفراز #ارغوان_M 📷

من از انسان سخن گفتم من از عاشق شدن گفتم به من رندانه خندیدند مرا هرگز نفهمیدند گرفتارم، گرفتارم به دست من گرفتارم در این دنیای وانفسا میان جمعم و تنها اردلان سرفراز #ارغوان_M 📷17:17

بدست تلخترین .... اتفاقها بسپار.... امان سبز نشد! #ارغوان_M 📷15:48

مرا به قلعه امن عقابها بسپار #ارغوان_M 📷15:44

بارها گفتم بہ خود ڪز دل، غمش بیرون ڪنم دل نمی‌خواهد ڪہ باشد بے‌غم او، چون ڪنم؟ #حلیمی_اصفهانی #ارغوان_M 📷15:41

من حالا خیلی نسخه میپیچم با بچه ها اینطور ووو پسر کوچکم، پیش خودم دوره کار آموزی داشت و کنار خودم تو دفترم... دانشجوها خیلی می‌اومدن و گاهی ناز و ومنم دلداری میدادم... یه روز عصبانی به یکیشون گفت، مادرم اینجا مهربون هست، ما بودیم، تا حالا ما رو کشته بود 😄 خلاصه من از تجربه میگم

قاب خاطره #ارغوان_M 📷15:21

#موری #ارغوان_M 📷15:00

می‌شود پرده‌ی چشمم پَر کاهی گاهی دیده‌ام هر دو جهان را به نگاهی گاهی وادی عشق بسی دور و دراز است ولی طی شود جاده‌ی صدساله به آهی گاهی در طلب کوش و مده دامن امید ز دست دولتی هست که یابی سر راهی گاهی #حکیم‌اقبال_لاهــــــوری

و در اندوهِ صدایی جان دادم که به من می‌گوید: دستهایت را دوست می‌دارم ..! #فروغ_فرخزاد "je me souviens"

--صبح بخیر با شنبه ی بی دوست چه سازد دل بیتاب ای جمعه نمیشد دوسه روزی تو بمانی؟ #حسین_مرادی ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌سلامتی و آرامش دل آرزو میکنم براتون 🌹 📷7:28

چشمانت را باز کن و ببین با آنها چه چیزهایی را می‌توانی ببینی، پیش از اینکه برای همیشه بسته شوند. آنتونی دوئر #ارغوان_M "je me souviens" 📷17:40

دلم می‌خواست هیچ‌کس رو دوست نداشتم... نه دلم می‌لرزید، نه دوری اذیت می‌کرد نه چشم‌هام دنبال صدایی می‌دوید... چقدر آدم راحت می‌شد. 14:44

گفت: ورع در زبان سخت تر از آن است که سیم و زر در دل تذکره الاولیا ، ذکر ابوسلیمان دارائی ❤️💙