Am Asghari
@amirasgharis
گر بیاسایم دمی، هندوستان یاد آورم. https://t.me/kumzariti https://t.me/ghawun
دیریای آدم راه اکیت ای موج اتات او موج اریت دیریای بیباکن، مَرَه موجی خطرناکن، مَرَه. «دورِن مَرَه» شعر من است و صدای آرش رستگارزاده. m.soundcloud.com/user-100732817…
گر راه بردمی سوی این خیمهٔ کبود آنگه نشستمی که طنابش گسستمی. خاقانی t.me/ghawun/
در سایهٔ شب، شکست روزم خورشید سیاه شد ز سوزم از دودِ جگر سلاح کردم تا کینِ دل از فلک بتوزم... خاقانی t.me/ghawun/26/
از آواز ما خفته همسایگان بیآرام گشتند در خوابها. منوچهری t.me/ghawun/21
چند تصویر برای آشنایی بیشتر با عجایب المخلوقاتی که پایتختشان فعلاً هرمز است: سرویس بهداشتی اتاق «منصور حلاج» - اقامتگاه دنیای «صوفی» - جزیرهٔ هرمز!




بندرعباس، خیابان سید جمالالدین اسدآبادی، سهراه پلنگ صورتی.
أَمّا مُنى نَفسي فَأَنتِ جَميعُها يا لَيتَني أَصبَحتُ بَعضَ مُناكِ. ابن زيدون
أمّا مُنى نفسي فأنتِ جميعُها
در خون نشستهام، که چرا خوش نشستهاند این خواندگانِ خُلد به دوزخسرای ری. خاقانی
أمّا مُنى نفسي فأنتِ جميعُها
گفتی که «روزِ سختی فریادِ تو رسَم» سخت است کار، بهرِ چه روز ایستادهای؟ خاقانی
هر وعده و هر قول که کرد این فلک و گفت آن وعده خلاف آمد و آن قولْ مزوَّر. من قول جهان را به ره چشم شنودم -نشْگفت که بسیار بوَد قولِ مبصَّر-… گر قول مزوّر سخنی باشد کآن را گوینده دگرگونه کند ساعتِ دیگر، پس هردو -شب و روز- دو گفتار دروغند کاین دهر همی گوید، هموار و مستّر. ناصر خسرو

میزدگانیم ما، در دلِ ما غم بوَد چارهٔ ما بامداد رطلِ دمادم بود راحتِ گزدُمزده کشتهٔ گزدم بود مِیزده را هم به می دارو و مرهم بود... منوچهری تَداوَيتُ مِن لَيلى بِلَيلى عَنِ الهَوى كَما يَتَداوى شارِبُ الخَمرِ بِالخَمرِ. قیس بن ملوح
از آن زمان که جهان بود، حال زین سان بود جهان بگردد، لیکن نگرددش احوال. قطران تبریزی
فَأَشهَدُ عِندَ اللَهِ أَنّي أُحِبُّها فَهَذا لَها عِندي، فَما عِندَها لِيا. قیس بن ملوح
أعدّ الليالي ليلةً بعد ليلةٍ وقد عشتُ دهرًا لا أعدّ اللياليا وأخرجُ من بين البيوت لعلّني أحدّثُ عنكِ النفسَ بالليلِ خاليا أراني إذا صَلّيتُ يمّمتُ نحوها بوجهي وإن كان المُصَلّى ورائيا وما بيَ إشراكٌ ولكنّ حُبّها وعُظمَ الجوى أعيا الطبيبَ المُداويا . مجنون ليلى
گر چنین است کارِ خلقِ جهان بدپسندیست، نابسامانیست. سخت شوریدهکارْ گردونیست نیک دیوانهسارْ گیهانیست. مسعود سعد