مثبت کاذب

قبل از شروع طرحم خواب دیدم رفتم بیمارستان و چند نفر بودیم و رسما"برده‌های طرحی"صدامون میزدن خیلی دارک و عجیب بود و برای مامانم تعریف کردم گفت چقدر الکی بزرگش میکنی امروز شرایط محل کار فعلی رو گفتم بهش و گفتم دیدی گفتم برده داریه؟؟ چیزی نگفت شاید چون برده میتونه وضعش بهتر باشه

داروخونه شهری کلسیم گلوکونات نداره لابد اشنا داشته از ترالی یا داروخونه بیمارستان بهش دادن اگه از امپولش عکس گرفتی میتونی بچ نامبرشو (یه عدده که قبلش نوشته LOT) بدی به معاونت غذا و داروی اون دانشگاه که مشخص شه از کجا گرفته و با اونجا برخورد کنن. چون اصلا قانونی نیست

تا این لحظه‌ی طرح فهمیدم بزرگترین و اصلی‌ترین دشمن مردم این منطقه، باد کولره

این ساز زدن همراه با اسپیکر چه چیز مسخره‌ایه تو بی آر تی ها اون اسپیکره آشغال رو خاموش کن خب بشه لااقل لذت برد

در ادامه بگم: من واسه پایان نامم از یه دیتاست رایگان استفاده کردم، توصیه ام به کسایی که نمیتونن دیتا جمع کنن واسه پایان نامشون هم همینه! اساتید خیلی هاشون اگاه به این دیتاستها نیستن، خودتون پیشنهاد بدین و تقریبا تو اکثر فیلدها دیتاست خوب داریم! بهتر از دیتاسازی کردن هست قطعا!

من یه دوست توییتری دارم که خیلی رابطه‌ی جالبی با هم داریم هر توییتی رو که به شهر محل دانشگاهم و مردم مزخرفش مسخره میکنه برای هم میفرستیم و بس واقعا راضیم که این نفرت در وجودم خاموش نمیشه😂

در راستای تجربه‌های جدید،یک تجربه جدید و مزخرف داشتم اولین احیایی که همراه مریض‌ انتظار فوت بیمارش نداشت احیا که عالی شکرخدا انجام شد اما بیمار فوت کرد و دادن خبر فوتش به خانواده‌اش از شیفت ۲۴ساعته‌ی وحشتناک (تقریبا) بدون رست اورژانسم سخت تر بود حس میکنم یه تیکه از روحم شکست

دوتا نرس آقا هستن، با دل و جرئت و وارد و کله خراب هربار که شیفتن همزمان دلم قرصه و میترسم از کاراشون پدیده‌های جالبی هستن خلاصه

مامان‌بزرگ خدابیامرزم میگفت خزر حوضچه است. حوض هم نه، حوضچه!

رفتم کارگزینی ببینم این فیش حقوقی کسشر از کجا پیداش شده، کارگزینی بهم گفت عملا اینجا برده‌داریه و تقصیر دانشگاهه و هیچکاریش نمیشه کرد😂 اگه اعصاب داشتم چنان پیگیری‌ای میکردم که دانشگاه نکبتشون با خاک یکی بشه (نپرسید کجا نمیگم)

یعنی در عین اینکه خوشحال بودم قرص برنج نخورده انقدر حرصم داد و استرس کشیدم اولش که دلم میخواست برم بزنمش

ملینگرینگ مسمومیت با قرص برنج داشتم🥲

یعنی اگه مریضا پاره‌ام نمیکردن امروز یه کیسه استامینوفن میذاشتم دم در میگفتم دوتا بخورید برید به جز چندتا مورد محدود درمان صحیح و اصولی همشون استامینوفن بود منتهی همه سوزن و جیش پر از ویتامین ب میخواستن

مریض‌های سرماخوردگی و گاستروانتریت رو از اورژانس ما بگیری لود کاریمون نصف میشه یارو سه روزه هر روز میاد زورکی سرم میگیره و میگه چرا خوب نمیشم خب قربونت برم بتمرگ اون استامینوفن کوفتی رو بخور استراحت کن تا دوره ویروس تموم بشه مسیح نیستم که در لحظه شفات بدم که