من
@Manboodan
«بر قامت حنجره تیغیست»
روزی چندبار از گوشهی چشم میبینم شبحی کوچک وارد اتاق میشه. رنگش چیزی شبیه یه تکه مِه متراکمه. تا برمیگردم سمتش، محو میشه.
منم امروز صبح با یه حال بیچارهای بیدار شدم. چندبار توی خالی خونه زمزمه کردم این زندگی رو دیگه نمیخوام. حالا یهو خوندن این کلمات باعث شد دوطرف صورتم خیس بشه از اشک و یاد هفتم فروردین سال ۹۴ بیفتم که زندگی رو نمیخواستم دیگه.
در ده سال گذشته چند بار به خودم آسیب جدی وارد کردم. زندگی رو دوست نداشتم و نمیخواستم بمونم. شرایطم بهتر نشده و خیلی سخت دارم زندگی رو میگذرونم و بدهکاریم زیاده شده ولی وقتی چند روز پیش حالم خیلی بد شد متوجه شدم زندگی رو خیلی دوست دارم و نمیخوام ترکش کنم.
دلم میخواست برای مامان انگور بخرم. عاشق انگوره. نمیتونستم اما. ده بار قیمتها رو چک کردم. با موجودیم نمیخوند. تا اینکه عصری خیلی یهویی یه نفر بخشی از بدهی قدیمیش رو برام ریخت. و اولین کار؟ انگور.
آدمهای نمایشی، آدمهای همهچیزرانمایشدهنده، کاش میفهمیدید ماها از این بیرون میبینیم پادشاه چی تنش نیست.
خواب دیدم میخوام برم سفر. همسفرهام جنسخراب بودن. پارتنرم تنهام گذاشت. کفشم گم شد. چمدونم زیر سیلبارون پاک خیس شد. توی پسکوچههای شلوغ و غریبهای گم شدم. تاکسی نبود تا برم فرودگاه. رسیدم فرودگاه و دیدم پاسپورتم اعتبار نداره.
آدمهای محبوبم اونهایی هستن که باهاشون مدتها معاشرت میکنم ولی نه از جنسیت هم چیزی میپرسیم و نه اون وسط نشونهای کفهی یه جنس رو سنگین میکنه.
عجیبه، این مدتی که اینجا نبودم رو میگم. دیگه چیزی رو نمیخونم و فقط اسکرول میکنم. انگار همهی حرفها و دغدغهها برام بیمعنا شدن.
دوستان، آیا کسی کاری برام سراغ داره؟ هرکاری که بتونم ازش ذرهای درآمد داشته باشم. چهار ماهه که به «هر» دری زدم، نشده و این رنج به حدی زیاده که دیگه نمیتونم...
نمیخوام باز اون حیوونی بشم که زودتر فاجعه رو بو میکشه و بیقراری میکنه. ولی واقعا هیییییبیچ رمقی برای یه حملهی دوباره -که چهبسا شدیدتره- ندارم.
میگفت وحشتناکترین چیز اینه که قدرت همدلی یه جامعهای کم بشه. اونوقت در برابر هر رنجی کرخت و منفعل میشن و دیگه خودی و غیر نداره. چهطور توی این وضعیت اول یقهی کارگر مهاجر رو میگیرن؟ مهاجر روندهموندهای که اصلا نمیتونسته به اطلاعات رده بالای امنیتی دسترسی داشته باشه!
ای سهشنبه تو کجایی؟ چرا نمیرسی؟ نمیبینی از بیقراری چهطور سرانگشتهام خارخار میکنه! ای سهشنبه تو کجایی.