राक्षस

چون کاربر خانم ترمینالپ اختاپوس میخواست! (به پایان آمد این دفتر حکایت همچنان باقیست روند به شدت جذاب و جالبی رو با هم طی کردیم و ۸۰ امین طرح رو میبینید ممنون از همه شما بابت ساخت این تجربه ❤️)

واقعا نیاز دارم به مدت به جایی زندگی کنم که به جای اصگر و ممد و اقدس به اودین و ثور و لوکی اعتقاد داشته باشن

این جواب هم تو نوع خودش جالبه (بعدش توضیح خواستم ازش البته)

کتاب بعدی که امروز بعد از کلاسم شروعش میکنم، کتاب جذابیه و درباره یکی از اولین علاقه مندی های زندگیم بحساب میاد، اساطیر و روایت هاشون و نحوه روایتگری

سریال sand man رو دیدم جالب ترین چیزی که میشه درباره اش گفت این که شما اگر خدا هم باشی مردمانی از بریتانیا باز یه راهی پیدا میکنن که دهنتو سرویس کنن

واقعیت برنامه ای برای فروش این طرح ها نداشتم و دوستی پیشنهاد خریدش رو داد. ولی در واقع این مجموعه رو شروع کرده بود که روزانه حداقل یک نفر رو خوشحال کنه و احتمالا اگر بین اسکچ بوک ها گیر نکنه و همراه کسی باشه بیشتر به هدف اولیه میرسه. (مبارکت باشه برادر مراقبش باش لطفا طرح ۶۷ ام)

سمفونی مردگان همین الان تموم شد کتاب روان و شیوایی بود و احساسات متفاوتی رو تحریک میکرد. گارد و نظرم درباره رمان فارسی از بین نرفت و احتمالا دیگه نخونم از نویسنده های خودمون. ولی کتاب ارزش یکبار خوندن رو داره و جالب بود. ترک بودن و هنرمند بودن تشدید میکرد تاثیر گذاریش رو …

ناامیدی مطلق به شدت اعتیاد آوره و خب از یجایی به بعد وقتی روزنه امیدی هم میبینی ذهنت با تمسخر برخورد میکنه باهاش، بیش از اندازه عجیب ذهن آدمیزاد و این در صورتی که حتی نمیتونیم بگیم ذهن واقعا وجود داره یا نه

اگر هنر نبود ما به چه بهانه ای زنده میماندیم؟

سی صفحه امروز از سمفونی مردگان رو خوندم آیدا مرد، سورمه عشق رو گفت و به موومان سوم رسیدم صفحه ۲۴۰ ام و به زودی تموم میشه داستان فکر کنم پر اتفاق ترین روز از کتاب بوده برام و اگر بارها قبلتر نمیگفت که آیدا میسوزه کتاب رو میکوبیدم تو دیوار وقتی که رسیدم بهش.

تو کل زندگی خودم رو موجود توانمند و قوی دیدم ولی خشم و بی حوصلگی که تو صورت خودم این روزها میبینم باعث وحشتم شده.

بهترین جای بزرگسالی اونجاست که سلامت روانت رو به حذف شدن یه سری آدما ترجیح میدی.

باید بگردم یه معلم زبان فارسی پیدا کنم برای خودم این حجم از غلط املایی دیگه واقعا طبیعی نیست.

اینترنت و برق و آب نیست کم‌کم با درشکه رفت و آمد کنیم و از این کلاه نمدی ها بزاریم که همه چیز کناسب و مساعد قرن ۱۷ ام باشه

📌بالاخره وقتشه! کانال پرایویت تلگرامم افتتاح شد! فشن با امیر. جایی برای اونایی که فشن رو نه فقط می‌پوشن، بلکه زندگی می‌کنن! از استایل‌سازی حرفه‌ای تا رازهای پشت‌پرده‌ی دنیای مد، از کالکشن‌های خفن برندها تا نقدهای تیز و بدون سانسور!

بعد از پرخوری عصبی، تمیزکاری عصبی احمقانه ترین کاری که مغزمون انجام میده. چه فازیه اخه ؟

از دوستیای فیکشون ڪه بگذریم میرسیم به حسادتای بی شمارشون!

قند رو عملا حذف کردم و کافیه یه روز حواسم پرت باشه و یا موقعیتی پیش بیاد که بخورم فرداش عملا باد میکنم میکشم مثل این ماهی ها 🐡

یه بخش زیادی از عدم تمرکز و نگرانی هام بابت استرس کاری بود که خب به شکل عجیبی یهو مهو شد انگار نه انگار که از اول وجود داشته. یه بخشی از چیزهایی که میخواستم قطع بشه هم خود به خود قطع شد. عجیب وضعیت و جالب. الان میتونم برگردم به روتین خودم

یکی از دوستام خانم رو از نزدیک میشناختن در واقع ارتباط فامیلی داشتن و خونه اینا رفت و آمد میکردن، تایید کردن که کیک ها تو تخت خواب تولید میشن. و طرف هم کاملا اگاهه که داره چیکار میکنه کاش فقط میشد ادامه نمیدادیم این داستان رو و بیخیال میشدیم.

چندسال پیش اگر بهم میگفتن روزی روزگاری طراحی ذهنی دیگه ارضا کننده نیست و به اجبار سمت نقاشی ذهنی باید برم مشخصا باورم نمیشد. #WIP