Diako Hosseini
@DiakoH
PhD in Regional Studies,teacher but always a curious student, interested in geopolitics,Iran's foreign policy,Iran-US relations.RT sometimes = endorsement.
کتاب جدید من به همراهی دوست دانشمندم سرانجام به بازار آمد. بحثی میانرشتهای که میکوشد پیوند ژرفتری بین دگرگونی در رقابتهای بینالمللی از یک طرف و استراتژیهای توسعه از طرف دیگر برقرار کند. تلاشی است برای بازتعریف توسعه در دنیایی که غرب تسلط بر جهان را از دست داده است.

مهمترین شکستی که اسرائیل میتواند در چهار دهه اخیر متحمل شود، عادیسازی روابط ایران و آمریکاست؛ کابوسی که برای جلوگیری از آن، احتمالاً دست به هر جنایتی خواهد زد.
«بحران دقیقاً در این واقعیت نهفته است که کهنه در حال مرگ است و نو نمیتواند زاده شود. در این دوره میانی، انواع مختلفی از علائم بیمارگونه ظاهر میشوند». آنتونیو گرامشی، نامههای زندان، جلد اول، دفتر سوم، ص 311
ما نه فقط در دوره کمآبی بلکه در دوران کمیابی زندگی میکنیم؛ از آب و هوای پاک گرفته تا مواد معدنی حیاتی، سرمایه اجتماعی و امنیت. این چالشها قابل رسیدگی نیستند مگر از راه «حکمرانی کمیابی» از سیاست صنعتی تا سیاستخارجی. به رغم این نیاز مبرم، همچنان در خم یک کوچهایم.
به خاطر اینکه اصلاح نیاز به ظرافت، اعتدال، میانه روی، انعطاف و در عین حال قاطعیت دارد و زمان میبرد. باید سبک و سنگین کرد و سایه روشن ها رو دید و هر کسی محاسنش بیشتر از معایبش بود را دریابید. ولی اکثریت مردم دنبال میانبر،پاسخ های ساده و صفر و یکی هستند
همانقدر که غرور ملی میتواند در دفاع از کرامت و استقلال یک ملت مفید باشد، میتواند مانع از تصمیمهای دوراندیشانه و سنجیده شود. گاهی برای حفظ غرور ملت در مقیاس تاریخی، باید از مواهب کوتاهمدت آن صرفنظر کرد.
مهم است که یک کشور آرزوهای ملی خود را با محدودیتهای قدرت ملی افسار بزند؛ قبل از آنکه تازیانه واقعیت، آرزوها را به حسرت تبدیل کند.
حملات اسرائیل به سوریه، همه دستاوردهای ژئوپولیتیکی را که میتوانست از جنگ با ایران بدست آورده باشد، تخریب کرد. اسرائیل خود را به بزرگترین تهدید منطقه تبدیل کرده و نتیجه آن، نه سرعت دادن به پیمان ابراهیم بلکه تقویت انگیزه ائتلافهای ضداسرائیلی در آینده نزدیک است.
شاید چارهای جز پذیرش کمکهای نظامی و اطلاعاتی چین و روسیه نداشته باشیم اما مهم است بدانیم که این دو کشور از جنگ محدود ایران و اسرائیل و آثار کنترل شده آن به دلیل منحرف کردن تمرکز نظامی غرب از اروپای شرقی و اقیانوس آرام استقبال میکنند.
اگر از جنگ، تقدم بخشیدن به «ژئوپولیتیک درونی» یا منابع داخلی قدرت ملی را بجای «ژئوپولیتیک بیرونی» نیاموخته باشیم، در واقع درسی از آن نگرفتهایم. بهبود حکمرانی اقتصادی، ارتقای سیاستهای اجتماعی و تقویت عملکرد نظام حقوقی، آموزشی و سیاسی، پیشنیاز موفقیت در رقابتهای جهانی است.
اگر صرف داشتن بمب اتم میتوانست بازدارندگی معتبری ایجاد کند، نه ما جرات شلیک صدها موشک به اسراییل را میداشتیم و نه اوکراین شهامت حمله به روسیه را. بازدارندگی پیچیدهتر از آن است که بعضی به تصویر میکشند.
انتخاب بین مقاومت و تسلیم نیست؛ بین مقاومت تابآورانه و مقاومت شکننده است؛ بین سرمایهگذاری بر بازدارندگی چندوجهی و بازدارندگی تکبعدی.
یکی از مخاطرات پس از جنگ با اسرائیل، واکنشها و تصمیمات برخاسته از احساسات و غرور جریحهدار شده است؛ واکنشهایی که شاید در کوتاهمدت تسکینبخش آلام باشند اما در بلندمدت بار دیگر میتوانند غرور یک ملت را درهم بشکنند یا منحرف شدن از مسیر عاقلانهتر توسعه را موجب شوند.
اسلامگرا باشید یا کمونیست؛ لیبرال باشید یا سوسیالیست، چپگرا باشید یا راستگرا، غربگرا باشید یا شرقگرا، دوست داشته باشید یا نه، ملیگرایی قویترین ایدئولوژی رایج در جهان معاصر است و تا آینده قابل پیشبینی باقی خواهد ماند.
شعار، رجزخوانی و پروپاگاندا در دنیای سیاست، گاهی مفید است تا وقتی: ۱. آنچنان اغراقآمیز نباشد که موجب استهزاء شود. ۲. آنچه را که برای شکل دادن به باور دیگران میگوییم، باور نکنیم و مبنای سیاستگذاری قرار ندهیم.
یک مرحله پرتنش از مناقشه ایران و اسرائیل سپری شد اما همچنان مهمترین تهدید امنیت ملی اسرائیل مربوط به اشغال سرزمینهای فلسطینی است و مهمترین تهدید امنیت ملی ایران مربوط به نارساییها در حکمرانی سیاسی و اقتصادی.
پیروزی و شکست در نبرد یک مسئله است و در جنگ مسئلهای دیگر. در نبرد، یک امر نظامی است و در جنگ، یک امر سیاسی و خارج از وظیفه و اراده نظامیان.
اسرائیل قبل از آنکه دالانی در آسمان ایران باز کند، دالانی در شکافهای اجتماعی ایران باز کرده بود. تا وقتی این واقعیت را نپذیریم، هیچ دالانی روی زمین و بر فراز آسمان بسته نخواهد شد.
هر فرد، سازمان یا کشوری بدون خودانتقادی منصفانه محکوم به تکرار اشتباهات گذشته است. کسانی که با بزرگنمایی نقاط قوت، اجازه دیده شدن نقاط ضعف را نمیدهند، ناخواسته در خسارتهای آینده سهیماند.
Iran unprecedentedly attacked one of the U.S.'s key bases. It also unprecedentedly punished Israel while maintaining its political &military cohesion. Neither Israel nor the U.S. seems fully dissatisfied with their gains. This is a golden but fragile opportunity for a ceasefire.
Iran's limited, pre-announced strike on the U.S. base in Qatar preserved its image while avoiding escalation. The next move is America's, and further aggression will hold the Trump administration accountable for consequences.
حمله تلافیجویانه ایران به پایگاه آمریکا در قطر ضمن اینکه وجهه ایران را حفظ کرد، محدود و همراه با اعلام قبلی بود. این نشان میدهد که تهران خواستار تشدید تنش با آمریکا نیست. توپ بار دیگر در زمین آمریکاست و هرگونه اقدام تهاجمی دیگر، مسئولیت پیامدها را متوجه دولت ترامپ میکند.