خلافکار

میگن قبل مرگ قراره یه دور همه اتفاقای زندگیمونو دوباره مرور کنیم چه خوب که من بازم شانس دیدنتو دارم

ای بدم میاد میری این مغازه‌ها صاحب مغازه ازت فیلم میگیره استوری میکنه، رفتم رادیات ماشینمو عوض کنم طرف فیلم گرفته که سلام امروز در خدمت آقای داشاقیان بودیم مرسی که مارو انتخاب کردین، از صبح دارم تو شهر میچرخم سه چهار نفر داد زدن اقا رادیات جدید مبارک.

دیت اول رفتیم رستوران دختره گفت چی سفارش بدیم؟ گفتم فرقی نداره تو چی دوست داری؟ گفت من جوجه سفارش می‌دم تو کباب که بعدش مال همو بخوریم. اونجا بود که فهمیدم زن زندگیمو پیدا کردم.

دیگه حال و حوصله ندارم فک کنم ۳۰ سالم شده

این دانیال تو عشق ابدی مگه کاپل نداشت چرا حذفش کردن؟ مثل اینکه این قضیه‌ی جمع اوری اتباع خیلی جدیه

انقدر دوستت داشتم که حتی وقتی به من صدمه زدی سعی کردم درکت کنم.

گزینه سفر در سکوت رو زدم راننده به اینایی که بد رانندگی میکردن با انگشت فاک فحش میداد.

شهاب حسینی کپشن رو نوشته؟

داشتیم فیلم سوپرمن رو میدیدیم دوستم گفت این فیلم‌ها همش دروغه، انسان نمیتونه خارج از جو زمین نفس بکشه، کسکش طرف داره پرواز میکنه اینو میتونی توجیح کنی اونو نه؟

کپی رایتر میلی رو زنده می‌خوام ☝🏻

بنظرم بیاین یه حرکتی بزنیم واسه ‌راننده اسنپایی(تپسیایی) که کولر‌میگیرن و نمیگیرین صفر و‌صدی امتیاز بدیم بلکه هرروز نخوایم درگیر بشیم هم اعصاب خودمونو خورد کنیم هم‌اونارو طرف کولر گرفته بود ۱۰ بدیم‌نگرفته بود صفر...من الله توفیق

انقدر زنگ زدم به اداره‌ی برق دیگه رفیق شدیم دیشب زنگ زد گفت سالن گرفتیم یه نفر کم داریم بیا.

کوه به کوه نمیرسه وانگهی دریا شود

دوران خدمت یبار یکی رو جریمه کردم طرف عصبانی شد گفت بفهمی من پسر کی‌ام شلوارتو خیس میکنی! گفتم ببین پسرجان من فقط از خدا میترسم، قیافه‌‌تم شبیه عیسی نیست فردای اون روز یه ماه اضافه خدمت اومد برام

بابا این کله‌بورا خیلی ساده‌‌ان. این بنده خدا چند روز توی تهران دنبال واشلند بوده چون شنیده طلسم خوشبختی دارن :)))) اذیت شون نکنین اینقدر.

صعود تیم ملی فوتبال زنان به جام ملت‌های آسیا، روایت سرمربی زنی است که از دل بحران‌ها، مسیری از امیدواری ساخت. مرضیه جعفری، شما با اعتماد به دختران این سرزمین سزاوار دیده شدن هستید. چون شادی امروز نتیجه سال‌ها ایستادگی شماست.💙

امروز یه نفر تو مغازه داشت میگفت شاید باورتون نشه ولی من وقتی تو شکم مادرم بودم رو یادمه، یه حس خفگی شدید داشتم ولی هر وقت یبار یکی میومد پیشم و احساس امنیت میکردم، من که خندیدم فهمید دارم به چی فکر میکنم ناراحت شد.

خیلی دلم میخواد یبار از جمله‌ی از پرواز جا موندم استفاده کنم، بشدت باکلاسه ولی متاسفانه فقط یبار سفر هوایی داشتم اونم ۴۸ ساعت قبلش کل خونواده رو چمن روبروی فرودگاه کمپ زده بودیم.

این سری هر کی خواست معجزه ببینه چشاتو نشونش میدم.

من که میدونم وقتی خوابیم یه عده ازمون کار میکشن که صبح‌ها انقدر خسته از خواب بیدار میشیم ولی نمیتونم ثابتش کنم.