Ali Ardam

سه صد کوه قاف را به هاون سودن نُه طاق فلک به خون دل اندودن صد سال اسیر بند و زندان بودن به زانکه دمی همدم نادان بودن #پوریای_ولی

قطعی برق من رو با معضلات جدید روبرو کرده: اون روز داشتم لباس می‌شستم، وسطش برق رفت، وقتی برق اومد نمی‌دونستنم باید با ماشین لباس‌شویی پر آب و لباس چی کار کنم 🤣

تعطیل می‌کنم، پس هستم. راهکار دولت‌های ایران برای حل مسائل مختلف؛ از آلودگی تا بی‌برقی و بی‌آبی

بسم الله از خودت شروع کن به عنوان ابوالمشاغل حکومت ج.ا، با استعفا از چندین پست کمی راه را برای جوانان باز کن

چقدر اتفاقات توی غزه برای مردم دنیا عادی شده؛ یک نسل‌کشی با توافق تمام کشورهای مدعیِ انسانیت.

خوش به حال‌تون! وسط این همه نفوذی که تو ایران دارن عملیات می‌کنند، دغدغه‌تون دست دادن فغانی با ترامپه.

وقتی کارلسون از پزشکیان می‌پرسه آیا ممکنه چین و روسیه بیان کمک شما، جای اینکه این احتمال رو بزرگ‌نمایی کنه و ریسک جنگ با ایران رو زیاد کنه میگه ما به خودمون و خدا اتکا می‌کنیم.

ایده اصلی پشت حرف‌های پزشکیان در صحبت با تاکرکارلسون، یک ایده قدیمی بود: ما باید بین نتانیاهو و ترامپ (بین اسرائیل و آمریکا) اختلاف بندازیم و بگیم منافع آمریکا با اسرائیل یکی نیست. واقعا تاسف‌باره که سیستم وزارت خارجه حتی بعد از این حملات متوجه نشده که چنین چیزی ناممکنه.

یه سری آدم تو توئیتر دعوا می‌کنند که بمب اتم بسازیم یا نه، یه سری دعوا می‌کنند بجنگیم یا تسلیم شیم، یه سری دعوا می‌کنند که پدافند رو تقویت کنیم یا هواپیما بخریم ... در این راه هم همدیگه رو جر و واجر می‌کنند، ولی اصولا کسی به حرف‌های اونا توجه نمی‌کنه. چرا همدیگه رو پاره می‌کنید؟

فساد و درازدستی که در مملکت می‌رود؛ یا پادشاه می‌داند یا نمی‌داند. اگر می‌داند و تدارکی و منعی نمی‌کند آن است که همچون ایشان ظالم است و به ظلم رضا داده است؛ و اگر نمی‌داند بس غافل است و کم دان. #سیاست‌_نامه #خواجه_نظام_الملک

ای بختت علی آردم! ۴ تا دوست داشتی که ایام سختی باهاشون مراوده می‌کردی و فقط می‌خندیدین، که اونا هم رفتن. الان خودت موندی و آدم‌هایی که وقتی می‌بیننت ازت تحلیل می‌خوان. برای همین بیشتر این روزا ترجیح میدم تنها باشم تا وقتم رو با دوستام بگذرونم.

ای کبوتر تو که سر پنجهٔ شاهینت نیست با خبر باش که آواز پری می‌آید میر رضی الدین آرتیمانی، شاعر دوره صفوی

شمخانی یه مصاحبه کرده و درباره وقایع ترورش صحبت می‌کنه. میگه وقتی زیر آوار بودم پسرم حسن رو صدا زدم، ولی ۱۰ دقیقه قبلش حسن رفته بود بیرون. به نظرتون حسن ساعت ۳ صبح کجا رفته بود؟ اقامه نماز صبح در مسجد؟ کمکِ ناشناس به فقرا؟

بسیار زنگیدی و ندادم جواب پیامک چه بدی داشت که یک بار ندادی پی‌نوشت: چرا یه سری متوجه نمیشن من اکثرا حوصله حرف زدن ندارم، ولی پیام‌ همیشه جواب میدم 😐

به عنوان یک کادر درمان، همیشه محتاط بودم و نگران مسوولیت ناشی از توصیه‌هام؛ ولی این مسوولیت در برابر تجربه این دو هفته هیچ بود. ملت می‌پرسیدن چه کنیم؟ بریم؟ نریم؟ و ... حتی برای نوشتن تحلیل هم روم فشار روانی بود. فشار این مسوولیت از فشار جنگ به مراتب برام بیشتر بود؛ الان خسته‌ام.

تنها مزیت این جنگ این بود که با بسیاری از دوستانی که مدتی ازشون خبری نداشتم، تماسی داشتیم و از احوال هم خبردار شدیم. حتی کدورت‌های موجود بین‌مون هم مانع از این تماس‌ها نشد. دوست دارم چند روزی کار و زندگی رو بیخیال شم و برم این دوستان رو ببینم و گپی بزنیم.

در تاریخ بیهقی، احمد میمندی به بوسهل زوزنی میگه: "در همه کارها ناتمامی" داستان ج.ا همینه: برای غنی‌سازی این همه هزینه دادی، ولی بمب نساختی. با غرب سازش نکردی، ولی زیر بلیط شرق نرفتی ۴ تا جنگنده بگیری. با اسرائیل دشمنی کردی، ولی به وقت جنگ عقب نشستی. حقا که در همه کارها ناتمامی.

رفیقم میگه تو که انقدر حساسی، چه کاریه میری بمباران رو می‌بینی؟ گفتم نمی‌تونستم خونه بشینم. میگه می‌رفتی پارک؛ حرکتت در حد خوندن تکست‌های اکست با دوست پسر جدیدشه 🤣🤣 پی‌نوشت: از این کارا نمی‌کنم، ولی مثالش بامزه بود.

یکی بره به این بگه ما نمی‌تونیم شعارمون رو "میگا" بذاریم. حالا من هی می‌خوام مودب باشم؛ نمی‌ذارن!